Saturday 14 July 2012

جنون آلود در رویای بیشه ها

                                

در نمایشنامۀ " هملت" نوشتۀ " ویلیام شکسپیر"، " افیلیا" در می یابد که پدرش بدست معشوقه اش " هملت" به قتل رسیده است. بی شک  در این تراژدی، صحنه های بی نظیری در طی قرون گذشته در اذهان تماشاگر جلوه های تائتریک و ایمایی خود را بر جای گذارده است. صحنۀ " ظهور روح پدر هملت"، پرده ای از نمایش است که همواره ذهن دوستداران هنر را به خود مشغول داشته است. در این صحنه روح پدر "هملت" به سراغش می آید و ماجرای قتل خود را توسط برادرش عموی " هملت" برای پسرش بازگو می کند. همانگونه  نیز صحنۀ " گورستان و گفتگوی فلسفی  هملت  با گورکن ها " جاذبۀ تاریخی خود را از زمان نگارش نمایشنامه تا بحال حفظ نموده است و نمود نگاهی فلسفی است که این اثر را به داستانی پیچیده تر از یک نمایشنامه تراژیک مبدل کرده است. تردیدی که در افکار انسان در دوران مبارزات اجتماعی اش همواره تکرار گردیده، به گونه ای همان تردید و وسواس تاریخی " هملت" را تداعی می کند که با روان رنجور و خونخواه خود در جستجوبود:
" بودن یا نبودن...پرسش اینجاست. آیا شایسته تر آنست که به تیر و تازیانۀ تقدیر تن در دهیم یا تیغ برکشیده، با آن به ستیزه برآییم؟"
اما صحنۀ مهم دیگر، صحنۀ " دیوانگی افیلیا و خبر مرگ اوست". . " افیلیا" همسر بلقوۀ شاهزاده "هملت" پیش از کشته شدن پدر، از تردید اجتناب ناپذیردلدارش به انتقام بیم داشت. " افیلیا"از دیوانگی و بیانات جهنمی "هملت" که از رنج های تحقیرشده اش ناشی می شد، در هراس بود. اما دیری نپایید که در نامه های پرسوز و گداز " هملت" و دردلباختگی او خود را باخت. زمانی که پدر را بدست معشوقش " هملت" از دست داد، در غم اندوه او، روز ها و شبها زارید و گریست. مجنون شد. چیستان خواند. قافیه بافی کرد و هذیان گفت. سرانجام از بالای درخت بیدی خود را در برکه ای فرو افکند. جنون آلود به گلها، بوته ها و بیشه های خوشرنگ پیوست وخود را به رویای برکه ای خواب آلود سپرد.
در اینجا بخشی از صحنۀ  دفن " افیلیا" ترجمه " مسعود فرزاد را به مطلب اضافه می کنم. در این صحنه "هملت" با "لایرتیس" برادر "افیلیا" که او را از دوست داشتن " هملت" بر حذر می داشت سخن می گوید. " کلادیوس" عمو و قاتل پدرش و " گروترد" مادر " هملت" نیز در صحنه حضور دارند :

هملت: من افیلیا را دوست میداشتم. اگر محبت چهل هزار برادر را روی هم میگذاشتید با عشق من برابری نمیکرد. (به لایرتیس –برادر افیلیا) تو برای خاطر او چه کارهایی حاضر هستی بکنی؟
کلادیوس: لایرتیس، او دیوانه است.
گرترود: شما را به خدا، راحتاش بگذارید.
هملت به لایرتیس: بگو ببینم. اشک میریزی؟ میجنگی؟ گرسنگی میکشی؟ بدن خودت را پاره پاره میکنی؟ زهر مینوشی؟ من هم حاضرم همه این کارها را بکنم. آمدهای اینجا شیون بکنی! خودت را در گور میاندازی که بیش از من اظهار تالم کرده باشی؟ خودت را پهلوی او زنده به گور میکنی؟ من هم میکنم. سخن از کوه میگویی؟ بگو بیایند روی من و اُفیلیا میلیونها پیمانه خاک بریزند چنانکه قُلۀ کوه مزار ما جرم سوزان خورشید را بخراشد، و کوه "اوسا" در مقابل آن مانند خاکی بر چهرۀ زمین بیشتر نباشد. ها! اگر تو بخواهی پریشان بافی کنی من بیش از تو پریشان خواهم گفت.
هملت، پردهی پنجم، صحنهی اول_ دفن افیلیا
 ترجمهی مسعود فرزاد

نقش "افلیا" در کشورهای مختلف صد ها بار در عالم تئاتر و سینما توسط بازیگران زن ایفا شده است. "افیلیا" در موسیقی و اپرا بار ها آواز گلهای سمی را سر داد و در هنر باله میان شاخ و برگ های شوم رقصید. چهره اش در تاریخ هنر توسط نقاشان متعددی و در سبک های گوناگون هنر نقاشی به تصویر کشیده شد. این تصاویر افیلیای مغموم را گاه با موی ژولیده، گاه در لباسی سفید که نشانۀ باکرگی است و گاه در میان گلهای وحشی که نمادی از مرگ رازآلودند نشان می دهند

 


نقاشی " افیلیا"- اثر " ارنست هبرت"

نقاش فرانسوی- قرن نوزدهم

مختصص پرتره- سبک رمانتیک

***

 

نقاشی " افیلیا"- اثر " ژول الی دلانی"

نقاش فرانسوی- قرن نوزدهم

 تابع سبک اکادمیک و پیرو استاندارد های وضع شده اکادمی نقاشی فرانسوی دوران خود

***


نقاشی " افیلیا"- اثر "گاستون بوسیه""
نقاش فرانسوی- قرن نوزدهم
  پیرو مکتب سمبولیسم و نمادگرایی
***

نقاشی " افیلیا"- اثر " انتوان ویلی"
نقاش هلندی- قرن نوزدهم و بیستم 
نقاش تابع مکتب پست امپرسیونیسم و بازنمایی نور و رنگ و تفکیک گرایی
***

نقاشی " افیلیا"- اثر "تئودور وان در بیک""
نقاش آلمانی- قرن نوزدهم
*** 
نقاشی " افیلیا"- اثر "جان اورت میلایس"
نقاش انگلیسی- قرن نوزدهم
طبیعت گرا و ایلوستریتور
***