Monday 28 December 2015

امید فراموش نشده، بر دیواری در دمشق


"تمام اعظم" یک هنرمند سوری است که گاه با استفاده از فرم های ترکیبی در نقاشی و به کارگیری اشیاء غیر معمول - نظیر گیره لباس و طناب - و گاه نیز از طریق تکنیک های رسانه ای دیجیتال، فضا، عمق و بافت تازه ای را وارد نقاشی می کند. از کار های معروف این هنرمند، نقاشی دیواری با عنوان "آزادی" است که با الهام از تابلوی "بوسه" اثر "گوستاو کلیمت" نقاش نماد گرای اتریش کشیده شده است. نقاشی "بوسه" اثر "کلیمت" در یکی از گالری های هنری قصر معروف "بلودر" در شهر وین نگهداری می شود. این تابلو تصویر مردی بی چهره و سر برگردانده بر گونۀ زنی است که بر تلی از گلبرگ زانو زده و در میان شنل زربفت مرد پناه گرفته است.

صرف نظر از اینکه آثار مناقشه برانگیز "گوستاو کلیمت" در دوران خود شورشی بر نقاشی آکادمیک بود و حساسیت و واکنش عمومی سنتگرایان در هنر نقاشی را بر می انگیخت، امروز کارهای او نه تنها بینندگان بسیار بلکه مقلدانی نیز یافته است. مقلدانی که مبتکر هم هستند اما تحت تاثیر آثار او. "کلیمت"  ابتدا کار خود را با کشیدن نقاشی بر روی دیواره ها و سقف های عمارات آغاز کرد که حاوی حکایات و تمثیل های نمادین بود. بعد ها استاد پیکره و حالات انسانی شد  وطراحی نقش قدیسان، شمایل نگاری  و زرنگاری یا استفاده از آب طلا را در دوران خود ابداع کرد. تاثیر فعالیت او فراتر از نقاشی بود. ابتکاراتش در تزیین وسایل مصرفی و استیل مبل، نقش پارچه و دکورداخلی سالنها غیر قابل انکار بود. از او  بیش از سه هزار طراحی باقی مانده است.

در اثر "بوسه"، طرح پارچۀ زرنگار بر دوش مرد با اشکال سخت و چهارگوش هندسی و نسج جامۀ زن، دایره گون، پدیده ای خورشید وار، روشن و شادی افزا را از زمینۀ یکنواخت و تاریک پشت طرح جدا کرده است. "تمام اعظم" در پی شکار موضوع اصلی، اکسپرسیونیسم جنگ و افشای وضعیت فعلی میهنش، طرح نمادین نقاش اتریشی را بر یکی از دیوارهای سوراخ سوراخ دمشق به گونۀ مجازی(دیجیتالی) بازتاب داده است. دیواری که از گلوله های جنگ ویرانگری که به کشورش تحمیل شده مشبک است. او دراین نقاشی امید را به مردم سوریه وعده می دهد. "تمام اعظم"  هنرمند آن مردمی است که هنوز رنگ های طلایی آفتابی را دوست دارند و گریزان از افسون سرد جنگ، به سحر حیرت انگیز عشق باور و در رویای صلح روزگار را می گذرانند. 

 

 

 در تلفیق با تابلوی "رقص" اثر"ماتیس"

 

 

 

 




 



 


Saturday 5 December 2015

بشنویم صدا زن کوبانی راکه از پای در آمد اما تسلیم نشد

می خواهم  صدائی را برایتان به اشتراک بگذارم از یک زن کرد. زنی از کوبانی سوریه، از ویان پیمان. زن جنگجویی که در آوریل سال 2015 در شمال سوریه همراه جمعی دیگر از همرزمانش در محاصره نیروهای داعش افتاد و کشته شد. او یکی از زنان مبارز کرد بود و خودش گفته بوئد که گرچه علیه داعش می جنگد، اما در واقع برای احقاق حقوق زن مبارزه می کند. او تنها یک جنگجو نبود، شاعر هم بود و چیره بر کلمات. خواننده بود و صدای بسیار دلنشینی داشت.
پیمان زنی بود 26 ساله، معلم. او ماهها از حفره ای در دل دیوارهای شهر کوبانی از کاشانه و سرزمین آب و اجدادی خود دفاع کرد. شبانه روز در اتاقی که با خانواده اش در آن زندگی می کرد و به سنگری سوراخ سوراخ تبدیل شده بود، پشت کیسه های شن، با جعبه ای از گلوله و نارنجک خانگی، انگشتان ظریفش را روی ماشه گرم وآتشین می لغزاند و به دور دست ها خیره می شد تا سیاهی داعش را در میان گرد و غبار دامنه ها و دشت های مرتفع کوبانی هدف بگیرد. پیمان بارها پیش از شهادت زخمی شده بود. او یک بار از پا و بار دیگر از ناحیه شکم تیر خورده بود و تنها پس از چند هفته دوباره به سر پست خود بازگشت. روز شهادت با وجود اینکه او و رفقایش از سه طرف از جانب نیرو های داعش محاصره شده بودند، ایستاد و جنگید و تسلیم نشد. در مراسم تدفین او و رفقایش، آوای ویان پیمان را با دستگاه های صوتی نه چندان پیشرفته پخش کردند. آوایی که با مرگ پیمان جاودانه شد. صدایی بود از جنبش، صدای زن کوبانی.