Monday 31 October 2016

زیبااندیشان


آن روز آفتابی بود. روز خداحافظی اش. روز وداع با کیارستمی. استاد نیز آمد، مثل همه مردم ساده و بی ریا آمد. نه سخنرانی کرد و نه حرفی زد. فقط آمد که با مردم باشد. گمان بردند که استاد کدکنی از عکس گرفتن تمرد کند. اما او راحت در کنار تصویر کیارستمی  ایستاد و گذاشت تا اورا ثبت کنند.
عکاس: ناشناسی سوگوار

Sunday 23 October 2016

رویای مهتاب

                          

           

کلر دلون، دبوسی

کلردلون به زبان فرانسه به معنی مهتاب، نام قطعه ای است از یکی از سویت های کلود دبوسی. با مروری به تاریخ امپرسیونیسم در موسیقی بد نیست از راول و دبوسی پایه گذاران این سبک در موسیقی معاصر یاد کنیم. گرچه سبک امپرسیونسیم ابتدا در نقاشی همان دوره یعنی قرن نوزدهم شکل گرفت. اما بتدریج رد پای خود را در موسیقی نیز به جای گذاشت. موسیقی امپرسیونسیم دبوسی از سبک رئالیسم دور شد. آکوردها مبهم نواخته شدند. نوا به سادگی و انتزاع گرایش پیدا کرد و کلیات بر جزئیات برتری یافت. هرچه بتهوون احساس صدا را با صراحت بیان و با قاطعیت القا کرد، دبوسی انسان را به رویا دعوت نمود و وهم و پندار و خیال را بر خلوص رک گویی بی آمیخته ملودی ها ترجیح داد. مثل همین قطعه کلردلون که بخش سوم یکی از سویت های دبوسی است.

می شنوید؟ آیا کلر دلون شما را به رویا فرو نمی برد؟


  



غوغای سه ضربی زنبورها


                     

والسی از النی کاریندرو

حتما نام خانم النی کاریندرو را شنیده اید. او آهنگساز پرکار یونانی است که برای بسیاری از فیلم های زیبای تئو آنجلو پولوس کارگردان نامدار یونان، آهنگ متن فیلم ساخته است.  این دو هنرمند در هشت فیلم با هم همکاری کردند. آمیختگی صحنه های شاعرانه آنجلو پولوس و موسیقی دل انگیز النی کاریندرو، در نمایاندن تقابل انسان با طبیعت زیبا بس تأثیرگذارند و رویاروئی بشر با قوانین تحمیل شده جامعه که بر دوشش نهاده شده و طاقتش را به سر رسانده را، بی آلایش و بی حاشیه به نمایش می گذارند. ازجمله در فیلم "زنبوززن"، با شرکت مارچلو ماسترویانی که محصول مشترک یونان و ایتالیاست. متاسفانه این فیلم به زبان انگلیسی در یوتیوب موجود نیست. اما کاربرد ملودی های خانم النی کاریندرو را به ویژه در صحنه آخر فیلم که "زنبورزن"  کندوهای  زنبوران را شکسته و ویران می کند میتوان دید. آنجا که زنبوران از کندو ها رها شده، پرواز می کنند و با سه ضرب والس کاریندرو در ولوله و غوغای خویش به رقص در می آیند.






Monday 3 October 2016

میچل الیا کمال- روشنایی در بابل


این گروه در سال 2012 در مطبوعات غربی با عنوان برپا کنندگان جشن سنت جهان وطنی از استانبول تا جامعه یهودیت سفاردی و آواگران موسیقی نواحی مدیترانه شرقی تجلیل شدند. پروژه موسیقی شان تلفیقی بود از ملودی ها و ساز های اقوام و فرهنگ های گوناگون دریای میانه. خواننده شان "میچل الیا کمال" زنی است اسرائیلی از تبار ایرانی. سنتورزنشان ترک زبان است، گیتاریست فرانسوی. یاران و همراهانشان از مناطق مختلف آسیایی گرد هم آمده اند. جوانند و پرشور. نوا و آوایی دارند با طعم شیرین خیال. در راه شرق میانه اند و فراتر از آن!
 خانواده "میچل الیا کمال"، خواننده زن گروه، اصفهانی اند و پس از انقلاب 57 به شهرتل آویواسرائیل مهاجرت کرده و در آنجا ساکن شده اند. به گفته " میچل" او با زبان فارسی و بو و مزه غذای ایرانی بزرگ شده است. بگذریم که چه شد که سرانجام این زن جوان با دو مرد نوازنده، هسته اصلی گروه را تشکیل و تن به سفری طولانی داد. اما آنچه که در کارشان تازگی دارد و جای اشاره، اینکه تمام اشعار ترانه هایشان به زبان انگلیسی برگردانده شده  و در سایت گروه موجود می باشد.
تاریخ سفاردی ها به یهودیان اسپانیایی اطلاق میشود که با آغاز انکزیسیون زیر فشار های کلیسا مجبور به ترک اسپانیا و به مهاجرین آواره اروپایی مبدل شدند. بسیاری از آنان به  کشور پرتغال مهاجرت کردند و در آنجا تحت تبعیض و فشار قرار گرفتند. این دسته از یهودیان موسیقی سفاردی را به وجود آورند که دارای گویش های لادینوی یهودی- اسپانیایی است و با  آوای عبری، ترکی و یونانی در آمیخته و به ویژه متأثر از موسیقی منطقۀ مدیترانه شرقی است.
از معنای کلام ترانه های گروه "روشنایی در بابل" بر می آید که این گروه موسیقی برای جهانی پر تنوع و آزاد می خواند. برای صلح و برای روشنایی.