Thursday 25 September 2014

زنان گردن بلورین مودیلیانی


" ژان ایبوترن" و"آمادئو مودیلیانی"
 
"آمادئو مودیلیانی" نقاش و مجسمه ساز ایتالیایی برخلاف فرم های هنر مجرد( آبستره) که در جهان واقعی قابل شناسایی نیست، از هنر فیگوراتیو الهام  می گرفت که فرم ها در آن نمودی از واقعیتند. او از واقعیت چهره بهره می جست.  صورتک ها و پرتره های انسانی اش  گرایش به سادگی داشتند، چه از نژاد زرد و چه آفریقایی دارای جزییات مشترکی بودند که گردن های کشیده و باریک یکی از ویژگی های آنان بود.
"آمادئو مودیلیانی" از زمره هنرمندانی است که حکایت زندگی اش به اندازۀ هنرش گیر است. دیدگاه عصیانگرش در هنر درزندگی و مرگ او نقش غیرقابل انکاری داشت. او همۀ خصوصیات یک هنرمند تراژیک را داشت: در محلۀ فقیر نشین "مون مارتر" زندگی و کار میکرد. سرو وضعش ژولیده  بود. به فلاسفۀ رادیکال معتقد بود و از ادبیات و شعر الهام میگرفت. با شیوه نقاشی آکادمیک هنرمندان بورژوا ضدیت داشت و زیر بار ایسم ها نمیرفت. بسیاری از آثار اولیۀ خود را از میان برد، زیرا که می اندیشید که آنها حاصل زندگی کثیف بورژوایی او بودند. هنرش را تا سرحد ویرانگری خویش پیش برد. در زمان مرگش بیمار، فقیر و معتاد بود و سر انجام در سن 35 سالگی در اثر بیماری سل در گذشت. آثار او بعد ها از گرانترین آثار هنری قرن شدند. در سال 2010 مجسمه ای ازکار های او به مبلغ 52.6 میلیون دلار بفروش رفت.
زنان زندگی اش، سوژه های کار های او بودند. او با زنی بنام " ژان ایبوترن"از طبقۀ اشراف آشنا شد. "ژان" که به سبب رابطه اش با نقاش تهیدست از خانواده و جامعۀ مرفه طرد شده بود، دختری از او بدنیا آورد. اما بیماری " آمادئو" به او امان نداد و زمانی که  "ژان" برای بار دوم در نه ماهگی باردار بود، در آغوش او درگذشت. "ژان" مرگ " آمادئو" را تاب نیاورد و خود را از ساختمان بلندی به پایین پرتاب کردو به زندگی خود و فرزند متولد نشده اش پایان داد. بعد ها فرزند اول "ژان" و " آمادئو" که نزد عمۀ خود بزرگ شده بود، زندگی والدین خود را به نثر کشید.
                                                                                          

                                                 

Sunday 14 September 2014

در اعماق کیش

 
 
کاریز، قنات، مجرایی در اعماق زمین برای ارتباط میان گودال های تنوره مانند، آبراهی میان چاه  های عمیق کاوشگر تشنه. اولین چاه قنات را مادر چاه می نامیدند. ارتفاع چاه ها همچنان با تناسب کم می شد تا به دهانه قنات می رسید که آن را مظهر کاریز می گفتند، یعنی جایی که آب از دل قنات بیرون می زند و در برابر چشمان پر انتظار ساکنان دشت ها ی گرم و خشک ظاهر می شود. در زمان های قدیم میر آب که امیر آب شهر بود وظیفه تقسیم عادلانه آب قنات را بعهده داشت.  او به آب قنات چشم می دوخت و فنجان فنجان بر قسمت کردن آب نظارت می کرد. میر آب با هر بار پر شدن کاسه ای فلزی از آب قنات، سنگی کوچک  را به درون ظرفی سفالی می انداخت و میزان استفاده اهالی را از کاریز محاسبه می کرد. او تلاش می کرد که افراد را بطور منصفانه در استفاده از آب سهیم کند. ایرانیان مخترعان  تاریخی قنات، دلو را با طناب به پایین چاهی می فرستادند و آب شفاف و شیرین را برای آشامیدن و آبیاری مزارع به بالا می کشاندند. لایه های رسوبی و مرجان ها، آب را زلال و تصفیه می کرد.
یکی از قنات های معروف ایران در جزیره کیش قرار دارد. کاریز کیش، قناتی با قدمت دو هزار پانصد ساله است که در زمان اشکانیان ساخته شد. این قنات 15 کیلومتر طول دارد و عمق متوسط آن دوازده متر است. در چند دهه گذشته فعالیت های کاریز کیش تنها به حفظ قنات و نگهداری از این مرکز تاریخی آبرسانی محدود نشد. در سال 1387 ضمن حفظ بافت تاریخی کاریز کیش، شهری در اعماق زمین ساخته شد که به وسعت پانزده هزار متر مربع بود. این شهر با پرتابل های تهویه هوا و شبکه برق رسانی و سرویس های بهداشتی، مبنا توسعه و ساخت را بر جلب هر چه بیشتر توریست و ایجاد جاذبه های گردشگری گذاشت.
کاریز کیش مکانی است برای دوستداران طبیعت. جالب توجه است که سقف کاریز از صدف ها و مرجان های طبیعی تشکیل شده است و یکی از بزرگترین مجموعه های مرجانی دنیاست. سقف مرجانی کارریز به قطر هفت متر بستری بوده است برای دریا. می گویند اگر خوب و با دقت زیاد به فسیل های این بستر مرجانی چشم بدوزیم، لاک پشتی خواهیم دید که مربوط به 570 میلیون سال پیش می باشد. مرجان های کیش از قدیمی ترین اکوسیستم روی زمین، سواحل کیش را در مقابل فرسایش امواج محافظت می کنند ودر رویای چشمه های حاصلخیز کاریز با قصه های میر آب های عادل قنات  ها به خواب رفته اند.


 
 
 


Monday 8 September 2014

زن چنگ نواز دوران ساسانی

 

زن چنگ نواز دوران ساسانی
آنتیک های شرقی، زن بیشاپور
اتاق شمارۀ شانزده موزۀ لوور پاریس، پوشش کف
260 سال پس از میلاد

این قطعۀ کف از ایوان موزائیک بیشاپور به لوور آورده شده است