Monday 26 November 2012

درخت خانوادگی

 
 
درخت خانوادگی  اثر" جیوانی سولیما"، آهنگساز ایتالیایی موسیقی مینیمال را با تأ ثیرات موسیقی مدیترانه ای ترکیب نموده است. به عبارت دیگر موسیقی این آهنگساز دارای دو خصوصیت می باشد. از طرفی آثار او به سبک موسیقی مینیمال حداقل گرا است و دنباله رو اصلی است که اثر با حداقل ملزومات و مضامین مختص به آن ایجاد شود و از طرف دیگر موسیقی این آهنگساز تحت تأثیر موسیقی کشورهای کرانه ای مدیترانه است که خود از ترکیب تأثیرات سه قاره آفریقا، آسیا و اروپا بهره مند می باشد. این اثر با دو آرشه نر و ماده به مفهوم ایمایی آن بر روی ویولنسل نزدیک ترین ساز به صدای انسان نواخته می شود. درخت خانوادگی ساختۀ " جیوانی سولیما" به مانند شجرنامه ژنتیکی به کشف حقایق نسلها می پردازد. در این اثر آهنگساز به جای نمودار خانوادگی و خطوط افقی پیوند زناشویی و عمودی فرزندان، با نوایی مستمرو ضرباهنگی ثابت ادامۀ حرکت نسلها را برای شنوده  تداعی می کند. این نوا به مانند پیوستگی حرکت طبیعت نمایش دهنده مفهومی پایدار و همیشگی در آفرینش دودمان انسانی است.
 
با اجرای " جیوانی سولیما" و مونیکا لسکوار"


Tuesday 20 November 2012

چشم دل باز کن که جان بینی

 
 




یک زن نابینا بودن در یک کشور عربی به معنی داشتن آینده ای بسیار تاریک و دلگیر و بدون دورنما ست. بدون امیدی به آنکه و یا آنچه که آید. به عبارت دیگر زندگی یک زن کور در کشوری که ستم مضاعف بیداد می کند، زندگی محدودی است که با امکانات بسیار ناچیز، وابستگی و التماس به اطرافیان سپری می شود. غالباً زنان نابینا از شانس ازدواج و تربیت فرزندان محرومند و بدور از محیط خانوادگی معمول، روزگار را به سختی در عزلت و تنهایی میگذرانند.
 انجمن " ال نور ول امل" و یا به زبان عربی"جمعية النور والأمل" در سال 1954 برای آموزش زنان نابینا در شهر قاهره تأسیس شد و در طول چند دهۀ گذشته تکنیک ویژه ای را ابداع نمود که بواسطۀ آن ابتدااعضای ارکستر نابینایان بطور فردی نت های موسیقی را به خط " بریل" می خوانند و پس از آشنایی با اثر موسیقی و به خاطر سپردن و حفظ نت های آن به تمرین جمعی می پردازند. آنها محروم از دیدن حرکات دست رهبر ارکستر، برای درک ضرب و سرعت زمانی ریتم ها به چوب میزانه او گوش فرا می دهند. هرچند که نوازندگان ارکستر های عادی نه تنها به چوب باتون رهبر وابسته اند، بلکه برای پی بردن به تفاوت ها، نکات دقیق و ظریف اثر موسیقی نیاز به رویت حرکات دست، بویژه دست چپ رهبر و حتی حرکات بدن و سر و حالات او نیز دارند.
از چندین سال پیش برای اولین بار در کشور های اروپایی نرم افزاری ایجاد شد که قادر بود نت های موسیقی را به سرعت به خط " بریل" تبدیل کند. در حال حاظر بسیاری از پارتیتورهای موسیقی به این خط برگردانده شده است. در ایران نیز گام های مشابه و اقدامات اولیه ای در زمینۀ آموزش موسیقی به نابینایان برداشته شد. زمانی که جبار باغچه بان " خط بریل" را برای نابینایان ایرانی تدوین نمود چه کسی پیش بینی می کرد که با این خط بتوان به نابینایان آموزش موسیقی داد؟ برای اولین بار به همت سعید شریفی خط گیتار به زبان " بریل" در کتابی تدوین و منتشر شد که حاصل تلاش بیست سالۀ مؤلف کتاب در این زمینه می باشد.
 ارکستر " ال نور ول امل" در چند سال گذشته دربسیاری از کشور های جهان در کنسرت های متعدد ی به اجرای آثار موسیقی کلاسیک و معاصر شرقی پرداخت. در طول این سفرها افرادی در کشور های دعوت کننده اروپایی برای هدایت وانجام امور روزانه نوازندگان نابینا داوطلب می گردند و به کمک برگزاری این جشن پرشکوه نگاه می شتابند.


 
 


Monday 12 November 2012

نمود فتوشاپی از زن تارزن قاجار

 
 
میدانیم که نوازندگان تاردر زمان قاجار همه مرد بودند وزنان به سبب محدودیت های دوران خود و تشکیل خانواده ازهرگونه فعالیت هنری محروم میشدند. با این وجود عده ای از دختران  دورۀ قاجاریه، غالباً از خانواده های مرفه، توانستند ساز تار را بیاموزند. می گویند دو تن از زنان دربار فتحعلی شاه قاجار با نام های زهره و مینا از اولین زنان بداهه نواز تار در ایران محسوب می شدند واستاد مينا شاگرد سهراب ارمني اصفهاني و استاد زهره شاگرد رستم يهودي شيرازي بودند. اما این بانوی زیبای قاجاری در تصویر کیست؟ این عکس نمایانگر زنی است که نامش در جایی ثبت نشده است است. ابروانش کمانی و نگاهش جادویی است. سیاهی روسری حریر، سفیدی الیاف لطیف و گرانبهای روی صندوقچه و شفافیت ظروف بلورین از جلوه های ویژۀ تصویر است.  این عکس به گفته بسیاری ازدست اندرکاران عکاسی غیر مستند و فتوشاپی است وپایه و اساس واقعی ندارد. فتوشاپ و یا هر برنامه نرم افزار دیگر تصاویر قدیمی را آنطور که باب پسند بینندۀ امروزی است باژگونه نموده و با دستکاری کردن صحنه ها جلوۀ جدیدی به سرگذشت انسان و وقایع تاریخی می دهد. ضعف این نوع تصاویردر فقدان شرح  چگونگی پیدایش آنها است، هرچند که تداعی گر واقعیات گذشته باشند.
 


Saturday 3 November 2012

مکتب اصفهان و سلیقۀ فرنگی

 
نقاشی دیواری - طبقۀ سوم تالار اصلی عمارت عالی قاپو
 
تاثیرات نقاشی غربی بر هنر نقاشی دیواری دوران صفویۀ کاملاً مشهود است. در واقع هنر نقاشی دوران صفوی تلفیقی از هنر نگارگری مکتب اصفهان با هنر اروپایی رایج آن دوران بود که از اروپائیانی که به دربار ایران رفت و آمد داشتند متاثر شده بود. از نکات جالب در هنر نقاشی دوران صفوی حضور نقاشان ارمنی جلفا بود چنانکه هنرمندان مسلمان با هنرمندان ارمنی رفت وآمد داشتند. آثاری نیز از غرب به دربار پیشکش می شدند که بتدریج  سلیقۀ عمومی دربار و شخص شاه را تغییر میدادند و هنرمندان ایرانی را به سمت و سوی نگار های ساده تر سبک اورپایی سوق میدادند.غربی ها نیز از هنر ایرانی تأثیر میگرفتند و با حذف پرسپکتیو و افزودن تزیینات و جزییات بیشتر به طرح هایشان به هنر ایرانی نزدیک می شدند. این نقاشی دیواری متعلق به طبقۀ سوم تالار اصلی عمارت عالی قاپواست و شاخص تبادل فرهنگی آن دوران میان ایران و اروپاست. 
 


Friday 2 November 2012

داستان پرندۀ آتش

 
بالۀ پرندۀ آتش ساختۀ استراوینسکی اثر مدرن و نو آوری در موسیقی معاصر است. هرچند که از داستانی بسیار ساده، یکی از افسانه های قدیمی روس اقتباس شده است. داستان باله، حکایت از شبی دارد که در آن شاهزاده " ایوان تزارویچ" پرنده ای را به اسارت خویش در می آورد. پرنده بالهایی طلایی و چشمانی به درخشندگی الماس دارد. قلب شاهزاده از زاری و فروتنی پرنده بدرد آمده و سرانجام او را رها می کند. پرنده نیز در ازای آزادی خود، پری زرین از جانش را به او هدیه می کند. شاهزاده در سیاهی شب به راه خود ادامه می دهد اما پس از چندی راه خود را گم کرده (نوای ابهام آلود سازهای زهی)  و پایش به قلمرو و کاخ موجودی دیوآسا کشیده می شود. دیو نیمه ای از انسان و نیمۀ دیگری به شکل مار دارد. ایوان جوان در کاخ به دخترکانی بر می خورد که به اسارت دیو در آمده اند و در کنار درخت نقره فامی از شاهزاده می خواهند که شتاب کند و تا دیو سرنرسیده از کاخ خارج شود. اما دیو شاهزاده را می بیند و همراه با شیاطین خود (نوای باشکوه سازهای بادی) به رقص در می آید و با شاهزاده درگیر می شود. ایوان جوان پرزرین پرندۀ آتشین را بکار می برد و دیو را به کنار می زند. پرندۀ آتشین که حضورش با نوای رنگ آمیزی همراه است به یاری شاهزاده می شتابد و سرانجام نغمۀ پایان حیات دیو نواخته می شود و دخترکان اسیر از خواب برخاسته، به شادی و پایکوبی می پردازند. باله با نوای جشن وسرور به پایان می رسد.
 
 
ایگور استراوینسکی موسیقیدان معاصر و آهنگساز قرن بیستم است.او که از شاگردان ریمسکی کرساکف بود و ابتدا ازمکتب رمانتیک پیروی میکرد. اما در سالهای اوج فعالیتش به سبک کرساکف پشت کرد و شیوۀ نوینی را در ارکستراسیون ایجاد نمود. او در استقرار پایه های موسیقی مدرن تلاش بسیار کرد. از تکنیک های معروف بالۀ پرندۀ آتشین سیستم سنکوپ و ضد ضرب بود که بعد ها در موسیقی، فن جدیدی را در نت نویسی و آهنگسازی ابداع کرد.
 
 


Thursday 1 November 2012

کولی ها به بهشت می روند


موسیقی فولکلور کولیان با طبیعت وحشی وبی هراس آنان هماهنگی دارد. آنچه در زندگی کولیان سراسر گیتی مشترک است، رقص وآوازشان توأم با نوعی رامشگری، خوش گذرانی و خوشدلی است که با سرشتی عریان وبی قید و بند در میان این بازماندگان مهاجرکوچ نشین رواج دارد. هر چه رفتار وآداب کولی وارشان، آنان  را از شهرنشینان دور و غریب می کند، موسیقی فولکلور کولیان، تا قلب و روح مردم نفوذ کرده و میان کولی و شهروند نوعی همگرایی و برابری انسانی برقرار می کند.

فیلم ملکۀ کولی ها از نظر صحنه آرایی، نوع لباس ها، شیوۀ آرایش و گریم بازیگران بی نظیر است. رنگهای بکار رفته در فیلم، زاویه بندی و آرایش صحنه منحصر بفرد و گیراست. بویژه  موسیقی  فیلم شاهکاری در موسیقی فولکلور مولداویایی است.  این فیلم که بر اساس داستانهای اولیۀ ماکسیم گورکی ساخته شده است، در سال 1976، موفق به کسب جایزۀ بزرگ جشنوارۀ فیلم " سن سباستین" شد. داستان فیلم، دوران امپراطوری اتریش و مجارستان را در اوایل قرن بیستم به تصویر میکشد و قصۀ عشق اسب دزد جوان"زوبار" و دختر سرکش کولی " رادار" را به نمایش در می آورد... داستان با تراژدی مرگ این دو دلداده به پایان میرسد.
این فیلم در کشورهای مختلف  با نام های متفاوتی معروف شد: عنوان هایی نظیر: ملکۀ کولی ها، کولی ها در آسمان و کولی ها به بهشت می روند. این فیلم پرفروش ترین فیلم روسی در اتحاد شوروی بود.