میلیون
ها سال پیش در اثر جریان سیلابها تنگه ای در بخشی از رشته کوه های زاگرس در جنوب
لرستان پدید آمد. در دوره ساسانی این تنگه مهمترین گذرگاه میان شوش و اکباتان،
دارای طاقی بر روی رودخانه کشکان بود که به آن پل دختر می گفتند. این پل را از
سنگ،آجر،گچ و ملاط ساروج ساختند. طراحان پل برای مقاوم کردن پل در برابر بار عمودی،
آن را از وسط به هردو سوی پل شیب دادند.
مبنای
گزینش نام پل دختر یک نوع باور دینی در میان مردمان بومی لرستان بود. آناهیتا بانوی
آب و آبادانی از ایزدیان باستانی، چهره ای مقدس
در نزد شاه و مردم داشت. مجسمه و یا تصویر او در معابد و قلعه های آن دوران
نشانه پاسداری، امنیت و حمایت این بانوی ایزدی
از مکان هایی بود که صاحبان آنها به آناهیتای بزرگ اعتقاد داشتند. آناهیتا خدای آب
بود. میگویند مجسمه ای از آناهیتا که به شکل زن جوان و یا دختری بوده است را در پیشانی
پل قرار داده بودند تا جریان آب از آن بترسد و به پل آسیبی نرساند. بعد ها مردم
لرستان چگونگی ساخت این پل را به یک داستان عاشقانه نیز پیوند دادند. می گویند که
دختر و پسری در دو طرف رودکشکان زندگی می کردند و دلباخته هم بودند. از آنجا که
خانواده های آنها موافق پیوند آنها نبودند، این دو دلداده بر آن شدند که با یاری هم پلی بسازند که بتوانند از رود گذر کرده
و همدیگر را ببینند. از آنجا بود که مردم این پل را پل" کر و دختر" و یا"
پل پسر و دختر" نامیدند که بعدها به پل دختر معروف شد.