Monday, 11 June 2012

از باران الماس تا باران بی تفاوتی

 
 
 نقاشی "گلکنده" اثر "رنه ماگریت"، بارانی از مردان هم لباس بر روی یک شهر بی تفاوت است. مردانی که با کت و شلواری تیره، کلاه های لبه دار و با هویت  تکراری خود،  بر شهر فرود می آیند. باران سفته ها، چک ها و حساب های جاری است. باران قرارداد ها بر روی زندگی کسل کننده و ملالت آورشهری است. نقاش که خود از حیات ماشینی فاقد از روح زندگی در رنج بوده، انسان را قربانی جامعه ای بی تفاوت می دانسته است که موجودیت معنوی اش را گذران یکنواخت آن به مخاطره می اندازد.
 اما چرا "رنه ماگریت" نام " گلکنده" را برای این تابلوبرگزید. " گلکنده" نام شهری ویران در هندوستان است که زمانی مرکز تجارت الماس و سنگ های گرانبها به شمار می رفت. حتی الماس کوه نور متعلق به همین ناحیه است که از غنائم نادرشاه افشار در حمله به هندوستان بدست آمد و اکنون در موزۀ جواهرات ملی ایران نگهداری می شود. شهر "گلکنده"، تاریخی را از باران الماس تا باران بی تفاوتی طی کرده است و شاید ویرانگی و انهدام شهر پس از آن شکوه و جلال تجاری دلیل اصلی برای گزینش نام این تابلو بوده باشد.
 "رنه ماگریت" نقاش سورئالیست بلژیکی واقعیت و رویا را در آثارش به هم می آمیزد. این نوع فراواقعه گرایی نمایش دهندۀ بخشی از تصورات انسانی است که فرد به سبب قیود اخلاقی، اجتماعی و سیاسی از آن پرهیز کرده، اما همواره در او همراه با پرده پوش های ذهنی، حسی زودگذر و پرشتاب را بیدار میکند. هنر "رنه ماگریت" این واقعیات پنهان را صادقانه و صریح بر بوم نقاشی می آورد وفعالیت رویا را عیان کرده، ندای درونی ناخود آگاه انسان را به تصویر میکشد.