Sunday, 18 December 2011

پرندۀ دور پرواز





"یویوما" نوازندۀ برجستۀ ویولن سل در سال 1998 پروژۀ جادۀ ابریشم را پایه گذاری کرد. این پروژه فعالیت خود را تا کنون بطور مستمرو با موفقیت ادامه داده است. حاصل این فعالیت گرد هم آوردن موسیقی دانان و نوازندگان کشور های مختلف آسیایی و اورپایی بود که توسط جادۀ ابریشم به یکدیگر متصل می شدند. از"شجاعت حسین خان" استاد مشهور سیتار هند، "کیهان کلهر" نوازندۀ نامی کمانچه و موسیقیدان ایرانی تا "عالیم قاسم اف" خوانندۀ مقامی از آذربایجان همه در جادۀ ابریشم به یکدیگر ملحق شدند تا در عرصۀ موسیقی بین المللی به دو هدف خویش نائل گردند. یکی اینکه درخشش و جلوۀ هنری کشورشان را به نمایش بگذارند و دیگر اینکه ناله ها و زاری مردمان آسیایی را در نوای تار، کمانچه و سنتور به همراهی موسیقیدانان سایر کشورها به گوش جهانیان برسانند.
در این میان "سیامک آقایی" هم به جادۀ ابریشم پیوست. او که دانش آموختۀ اساتیدی چون پرویز مشکاتیان، محمدرضا لطفی و فرامرز پایوراست، نه تنها از نوازندگان سرشناس سنتور کشور ماست، بلکه به فعالیت تحقیقاتی گسترده ای در زمینۀ سازشناسی پرداخته است. جمع آوری اطلاعات و آرشیو موسیقی شمال خراسان و ابداعاتی در ساختار سازهای زهی ایرانی از جمله فعالیت های مانا و پر ارزش اوست.
"پرندۀ دور پرواز" با ملودی فولکلور ایرانی، توسط گروه آنسامبل "جکبسن" و "سیامک آقایی" با همکاری "یویوما " از جمله آثاری است که در مجموعۀ پروژۀ جادۀ ابریشم به اجرا در آمد. این اثر داستان پرندۀ اسطوره ای است که به شوق خورشید پرواز می کند و پس از دوبار سقوط، بار سوم در نزدیکی خورشید از شعله و حرارت آن می سوزد و در طلب وصال به مرگ عرفانی تن می دهد.
 


Wednesday, 14 December 2011

پروکفیف و طعم "باروک"



بسیاری معتقدند که بالۀ "رومئو و ژولیت" باشکوه ترین بالۀ سروده شده در میان آثار کلاسیک است. این باله متشکل از 4 بخش، 10 صحنه و 52 رقص جداگانه می باشد و برای اولین بار در سال 1940 در شهر لنینگراد اجرا شد. این باله اثر ماندگار "سرگئی پروکفیف" است که بر اساس نمایشنامۀ "ویلیام شکسپیر" سروده شده است و معضل عشق "ژولیت کاپولت" و "رومئو مونتاگو" و دشمنی دیرینۀ خانوادگی شان  در ایتالیای قرن شانزدهم را به صورت باله به اجرا در آورده است.

دلشکستگی و پریشانی، مرگ دلخراش و کینۀ کور که از خصوصیات تراژدی های "ویلیام شکسپیر" است، برای "پروکفیف" در هارمونی ساز ها و هم نوایی کلارینت ها، هورن ها و فلوت ها زمینه های کار را فراهم می آورد. استفاده از ترکیبی از ساز های بسیار متنوع و کاربرد سه نوع ساز ویژه از نکته های مهم بالۀ "رومئو و ژولیت" است. کاربرد نوعی ساز نادر از خانواده زیلوفون و نوع ساز  کمیاب دیگری از  ماندولین و بکارگیری  ویولای"د-امور" که به ویولن عشق معروف است و ساز  سبک "باروک" می باشد، از ابتکارات پروکفیف در این اثر جاودانه است. هدف آهنگساز از کاربرد این ساز ها ایجاد نواهای منحصر به فردی است که هم به صورت فردی و هم به صورت گروهی به ارکستر افزوده شده است و در واقع عطر و طعم ایتالیایی و "باروک" را به قطعات این اثر می بخشد. زیباترین قسمت باله "رقص شوالیه ها" است که دارای یک خط ملودیک قوی، پر طمطراق و باشکوه می باشد.

صحنۀ غمگین باله، صحنۀ آخرین آن، صحنۀ مرگ "ژولیت" در کنار "رومئو" است. بسیاری از ما "رومئو" را به غلط معشوق "ژولیت"  می پنداریم، اما در داستان این دو قبل از مرگ  توسط راهب صومعه "لورنس" به عقد و ازدواج پنهانی هم در آمده بودند. "ژولیت" پس از شنیدن خبر کشته شدن"رومئو" که خبری بی پایه و بی اساس بود، بیهوش میشود. "رومئو" خود را بر سر پیکر معشوقش می رساند و به این اندیشه که او جان سپرده است زندگی خود با نوشیدن زهر خاتمه می دهد. "ژولیت" بهوش می آید و او نیز از مرگ "رومئو" سینۀ خود را با دشنۀ پاره می کند. دوخاندان "کاپولت" و "مونتاگو" در سوگ عزیزان خود از دشمنی دیرینه شان پشیمان و شرمسار می گردند و به خصومت نسلها پایان می دهند.
 
 
   

Sunday, 4 December 2011

مانفرد و آستارته

سروده ای از "لرد بایرن" شاعر انگلیسی، داستان نجیب زاده ای است به نام " مانفرد" که در مرگ معشوقۀ خود " آستارته" مقصر است و از گناه اسرار آمیزی در رنج و عذاب بسر میبرد. "مانفرد" که با جهان ماوراء ماده مرتبط است و به عالم ارواح و گذشتگان راه دارد، در کوه های آلپ، به پای ارواح هفتگانه می افتد و از آنان طلب می کند که او را به ورطۀ فراموشی بکشانند و به او نیرویی بخشند تا گناهانش را بشوید و از یاد ببرد. گرچه این ارواح در سرودۀ " لرد بایرن" دارای قدرت ادارۀ جهان مادی اند، اما در برگرداندن حوادث بوقوع پیوسته ناتوانند و قادر به بر آوردن خواسته های " مانفرد" نمی گردند. " مانفرد" در مقابل هجوم وسوسه های رستگاری تسلیم می شود و اندرز ارواحی که او را از خودکشی بر حذر می دارند را نادیده میگیرد. او سرانجام از سایه های پر فریب جهان مادی گریخته و مرگ را بر زندگی آلوده به گناه ترجیح می دهد. آخرین کلمات " مانفرد" به ارواح هفتگانه این بود که: " ای راهبان، مرگ آنچنان هم دشوار نیست.
سرودۀ لرد بایرن توسط نقاشان متعددی در قرن نوزدهم به تصویر در آمده است. در عالم موسیقی نیزچایکوفسکی اثری جاودانه از مانفرد را آفرید و شرح داستان نجیب زادۀ آلپ را بصورت سمفونی در آورد. بویژه موومانی از این اثر که به توصیف دیوانگی و سرگردانی " مانفرد" در میان ارواح اسرارآمیز کوهستان می پردازد، از اهمیت بسزایی در هنر موسیقی کلاسیک بر خوردار است.