Sunday, 7 February 2016

بازماندگان امواج ( ترانۀ مکزیکی)

                     
 
 
موسیقی بخش مهمی از فرهنگ مردم مکزیک است. مردمی که از افسانه، از شورو عشق، از ظلم و ستم می خواند و می رقصد. موسیقی فولکلور مکزیک از مزارع و مناطق روستایی این کشور سرچشمه می گیرد و البته بازتابی است از فرهنگ ها و تمدن های تأثیرگذاربر تاریخ آن، از فرهنگ اجداد و ساکنان بومی سرخ پوستش تا فرهنگ اروپایی که بخشی از آن از سیاست های استعماری اسپانیا متأثر شده و کشور مکزیک را حدود سه قرن به منطقه تحت الحمایه خود مبدل کرده بود. در اواخر قرن نوزدهم میلادی ساز هایی نظیر گیتار پنج رشته و گیتار دوازده رشته، تلفیقی بودند از ساز های سنتی و سازهای مدرن اروپایی و انعکاسی از ترکیب ها ی فولکلوریک و مبادلات فرهنگی. این مقدمه را آوردم به بهانۀ معرفی ترانه ای مکزیکی که چندی پیش توجه مرا در فضای مجازی به خود جلب کرد. ترانه ای از شهر پلایا ویسنته، منطقه ای گمنام در مکزیک، نه چندان مدرن، حتی از نظر صنعتی تا حدی عقب مانده با مردمانی که ریشه های بسیار سنتی و اصیل دارند و از راه تولید ذرت و حبوبات و قهوه زندگی می کنند. برآن شدم که از موضوع شعر ترانه سر در بیاورم، از موضوع ترانه ای با آوای دلنشین بومیان مکزیک:

در متن شعر، پری دریایی نهفته های رازگونه، ضمیر و حواس انسانی را به اعماق می برد. رویا ها و یاد ها در آب محو می شوند. ادراک به امواج می رسد و دریا به ژرفای هستی و نیستی آدمی.