Saturday, 28 February 2015

نخلستان های تشنه و معجزه خرما

باغداران جنوب از سوز دل در حسرت آب ناله بر می آورند. تالاب ها خشکید اند و نبود باران کمر نخلستان ها را خم کرده است. بیابان ها گسترده، آب های زیرزمینی شورند و ریزگرد ها معلق. گرد و غبار و خاموشی دشتها ی جنوب را فراگرفته است. جنگ عراق نخلستان های همسایه غربی ما را خشک کرد، پوشش گیاهی را در مناطق مرزی از میان برد. خشکسالی و تخریب محیط زیست را برای ما و عراقی ها به سوغات آورد. سد گتوند نفس کارون را گرفت. آبگیری از سد تا دره ها و دشتها پیش رفت و گنبدهای نمکی را در آب شیرین کارون حل کرد. فضای سبز و درخت کاری گسترش نیافت. کشت بی رویه و پر هزینه مجاز گردید. گاه نیز آتش به جان نخلستان ها افتاد و وزش باد از نیزار های کناره، آتش را به درون باغ های خرما کشاند. باغدار در سوگ نخل های سوخته گریست و باغ در رویای باروری در ماند.

در قدیم میوه درخت نخل بخش اصلی تغذیه مردم بومی را تأمین می کرد. روستائیان بر این باور بودند که می توان هر روز صبح چند دانه خرما بیرون از خانه در محل عبور گذاشت تا قضا بلا را از خانه بدور کند. بومیان که در میان سایه درخت خرما می خوابیدند، با برگ ها و ساقه های آن خانه می ساختند و با الیاف و شاخه های آن اسباب و آلات. برای آنان درخت خرما مقدس و آسمانی بود. کاشت این درخت در نواحی آسیا و بین النهرین  به شش هزار سال پیش از میلاد مسیح می رسد. پیش از دخالت انسان نخل ها با گرده افشانی باد و حشرات بارور می شدند. انسان با کاشت هسته خرما، پرورش نخل را آغاز کرد و امروزه کاشت پا جوش و جوانه های خرما جایگزین روش ابتدایی کاشت هسته گردیده است.

عمل بارور کردن درخت خرما را با پا جوش ها در اصطلاح محلی ایوار می نامند. برای رویش خرما در مقابل هر صد درخت نر، چهار درخت ماده کافی است. پا جوش ها شاخه های باریکی چسبیده به ریشه هستند که از بن درخت می رویند. پس از کاشت، آبیاری و کود دهی، چند خوشه از درخت نر را بطور وارونه در داخل خوشه درخت ماده می گذارند و آن را محکم می بندند. گرده افشانی باغداران و حجله سازان نخلستان از ماه های اسفند تا اوایل اردیبهشت ادامه دارد و کار هر کس نیست. کار کارگر ماهر جنوب است. باغدار با تردستی برای ممانعت از شکستن خوشه های پر وزن، آنها را از برگ های بالایی با دقت و مهارت بسیار رد کرده و به برگ های پایین خوشه تکیه می دهد. کشاورز درخت خرما که به او مُخوَر (در پهلوی موگر) نیز می گویند نخل ها را از حمله موریانه، گزند حشرات و تجمع آفات بدور کرده، خوشه ها را تنک، تنظیم و آرایش می کند.

مُخوَر ها نه با نفت که با نخل ها نفس می کشند. نخل هایشان نشان از بخشندگی دارند و آنان در رویای کارونی شیرین و نخلستانی پر بار، با یاد کلامی از سعدی در گوش که می گوید " گرت ز دست برآید چو نخل باش کریم، ورت ز دست نیاید چو سرو باش آزاد" برای نخل ها یشان آواز می خوانند.

 

تصویری از نخلستان شهرستان بزرگ
شهرستان دشتستان در شرق استان بوشهر از جنوب به شهرستان دشتی، از مغرب به شهرستان بوشهر و تنگستان از شمال غرب به شهرستان گناوه و از مشرق و شمال شرق به استان فارس منتهی میشود. کاخ زمستانی کورش در شهر برازجان - شهر تاریخی توز یا توج - تل مر - تل خندق - گور دختر (آرامگاه دختر کورش) - آتشکده (در نزدیکی تل خندق) – همه از بنا های تاریخی شهرستان دشتستان به شمار می روند. عکس از آقای سعید رستمی و متعلق به وبلاگ دشتستان بزرگ است.

 



Sunday, 22 February 2015

دردهکده- سویت مناظر قفقاز، اثر ایوانف

ایوانف، آهنگساز روسی، رهبر ارکستر و معلم موسیقی بود. او در سال 1875 به کنسرواتوار سنت پترزبورگ رفت و در آنجا تحت نظر ریمسکی کرساکف به فراگیری موسیقی پرداخت. او بعداً خود رهبر اپرای تفلیس پایتخت گرجستان شد. یازده سال به مطالعه موسیقی محلی گرجستان پرداخت و نتایج تحقیقات خود را نیز منتشر کرد. او سپس مدیریت کنسرواتوار مسکو و رهبری ارکستر تئاتر بولشوی را بعهده گرفت. تمایل او به ساختن تم های شرقی و پرداختن به موسیقی اقلیت های ملی روس بود. رنگ آمیزی ارکستر در سویت مناظر قفقاز متاثر از آثار کرساکف است و علاوه بر تم های گرجی دارای تم های ارمنی و آذربایجانی نیز هست. بخش اول سویت در توصیف راه های کوهستانی منطقه قفقاز است.
 " در دهکده" نام بخش دوم از این اثر است که با الهام از دهکده های مناطق قفقاز سروده شده است. بخش سوم مسجدی را در کوه های قفقاز مجسم می کند و بخش چهارم مارش سردار نام دارد که در پست های پیشین وبلاگ به آن پرداخته شده است.
 


Saturday, 14 February 2015

هم خوانی ها و جدایی ها، شوان و ایلکای

ایلکای اکایا و شوان پرور هر دو زمانی از مبارزین سیاسی ترک بودند و این ترانه دو صدایی را در هنگامی اجرا کردند که هر دو کمابیش از یک موضع  فکری مشترک علیه حکومت وقت ترکیه برخوردار بودند. هر دوی آنان علیه نبود آزادی های سیاسی و سرکوب مردم در مناطق کردنشین کشور شان مبارزه می کردند. شوان پرور که بالاجبار کشورش را در زمان حکومت نظامیان ترک کرده بود فعالیت هنری خود را در خارج از مرزهای ترکیه از سر گرفت. موسیقی او در ترکیه و عراق ممنوع اعلام شد، بطوریکه حتی شنیدن ترانه های عاشقانه کردی او در این کشور ها هم مجاز نبود. کاک شوان با شرکت در فستیوال های فولکلور موسیقی در شهر های اروپا موفق به اشاعه و توسعه موسیقی ملی کردستان در سطح جهانی شد. او خواننده صحنه بود و در اداره و اجرای ترانه در برابر جمعیت حاضر تسلط و مهارت بسیار از خود نشان می داد. اما این خواننده کرد بالاخره پس از 37 سال مهاجرت سیاسی به کشورش ترکیه برگشت و مورد حملات هموطنان کرد خویش قرار گرفت. بازگشت او به کردستان و بویژه دیدار نامیمون او با شخصیت های چون اردوغان و بارزانی در شهر دیار بکر که از موقعیت استراتژیک خاصی برای کردان منطقه برخوردار است موجب تفرقه و دو دستگی میان کرد های ترکیه شد و موج اعتراضات کرد های مترقی کشورش را به همراه داشت. اکنون بیش از یک دهه از اجرای این ترانه دو صدایی می گذرد. حکایت هم صدایی و هم خوانی شوان و ایلکای پایان یافته  و روابط از هم گسیخته است. هرچند هنوز این ترانه یادآور مقام های فولکلوریک و طنین ساده و زیبای کردی محبوبی است که با روسری(دستمال) آبی، زرد و قرمز  آمده تا  آن را بدور گردن دلداده اش ببندد. خواننده زن این ترانه خانم ایلکای اکایا تغییری در مواضع مترقی و مقاصد صلح جویانه خود نداده است. او از ابتدا منتقد بازی های سیاسی علیه کرد های منطقه بود و برای احیای حقوق آنان می کوشید. خانم اکایا همچنان به فعالیت مدنی اش برای برقرای صلح میان کرد ها و ترک ها ادامه می دهد.
 


زن و مرد کرد، در هم تنیده و در جستجوی رهایی

نقاشی هادی ضیاءالدینی او را در زمرۀ بزرگترین هنرمندان دیار کردستان قرار داده است. او در زمینه مجسمه سازی نیز از خود چهره ماندگاری بر جای گذاشته و نمی توان نقش او را در خلق آثار نقاشی کردی و در شناساندن هنر کردستان به جهانیان منکر شد. زنده یاد هانیبال الخاص استاد او بود و همیشه در کنار او ماند و از او حمایت کرد. هانیبال به او می گفت: " طراحی کن، طراحی کن، طراحی کن. آنقدر که خسته شوی و بعد برای اینکه خستگی را از تن خود در کنی، باز هم طراحی کن." او توصیه و نصیحت های استاد را با دل و جان پذیرفت. تابلو هایش به گفته خود او پیرو سبک و شیوه  خاصی نیستند. هر چند نشانه هایی از کارهای فیگوراتیو و نقش قابل ملاحظه مردم در این نقاشی ها به مانند آثار هانیبال در کار های ضیاءالدینی نیز به چشم می خورند. او زندگی مردم و مادران کرد را به تصویر کشید. هر سال با سالگرد بمباران شیمیایی حلبچه و به یاد این فاجعه بشری، سخنی از بازگشایی نمایشگاه نقاشی های او در شهر و دیاری از کردستان به میان می آید. در طراحی زن و مرد در هم تنیدۀ کرد، نقاشی او از طرفی بازگوکننده وابستگی مادی و وجودی در بافت زمان و مکان است و از طرف دیگر واگویۀ است از رهایی، نجات و رستگاری.


Saturday, 7 February 2015

ترانه گمشده- عهدیه در برنامه کودک

ترانه گمشده که عهدیه در سنین کودکی خواند، بسیاری را به یاد برنامه کودک رادیو ایران می اندازد. این ترانه اولین همکاری عهدیه با انوشیروان روحانی بود. انوشیروان روحانی که خود در آن هنگام یک نوجوان بود، در این ترانه عهدیه را با آکاردئون همراهی  می کند. خانم مرضیۀ خواننده نیز این ترانه را پیش از عهدیه اجرا نموده بود. با این تفاوت که مرضیه در این ترانه می خواند: " نیمه شبان تنها، در دل این صحرا، گمشده خود را می جویم." اما گمشده عهدیه در این ترانه "مادر" بود و او به زبان و با صدای یک کودک چنین می خواند: نیمه شبان تنها، در دل این شبها، مادر خود را می جویم." شعر این ترانه از تورج نگهبان است و آهنگ از همایون خرم.
عهدیه فعالیت خوانندگی را در سن هشت سالگی با برنامه کودک آغاز کرد. در آن زمان داود پیرنیا سرپرست برنامه کودک بود. پیرنیا که رئیس برنامه گلها نیز بود پیش بینی می کرد که عهدیه در سنین بالاتر به برنامه گلها راه یابد. چنین نیز شد. عهدیه به محض ورود به دوران نوجوانی، در سن پانزده سالگی با شاخه گل شماره 328 فعالیت خود را در برنامه گلها آغاز نمود. او همزمان با فعالیتش در برنامه کودک و برنامه گلها به مدرسه می رفت و سر انجام فارغ التحصیل دبیرستان رضاشاه کبیر شد و موفق به کسب لیسانس در رشته حسابداری در دانشگاه گردید. خانواده اش که مشوق اصلی او در موسیقی بودند و راه عهدیه را در برنامه کودک رادیو گشودند، ترجیح دادند عهدیه را به تحصیل در رشته های غیر هنری تشویق کنند. عهدیه، اما با عشق و شور به فراگیری موسیقی و درس سلفژ در کلاس هاس آزاد خصوصی پرداخت و صحنه آواز را ترک نکرد. او در حال حاضر در کشور اسپانیا بسر می برد و به فعالیت هنری خود در خارج از ایران ادامه می دهد.