Saturday, 31 August 2013

کی توانی بربائیش از من




عکسی تکان دهنده از روز های خونین خرمشهر

دیو جنگ چه شمار کودکان را از دامان مادران رباییده ...

 

نه برو دور شو ای بد سیرت

دور شو از رخ تو بی زارم

کی توانی بربائیش از من

تا که من در بر او بیدارم

از فروغ

 

Tuesday, 27 August 2013

شنبه بازار در انزلی

 

 جــــــــشـــــــنــــواره ی عکس گیلان - بازار سنتی گیلان

 شنبه بازار - شهر - ینـــدر انزلی

 عکس از : " مانی گلنازی"

مانی متولد بندر انزلی است و تحصیلات خود را در رشته عمران به پایان رسانیده است. مانی به عکاسی و نوشتن روی آورده و تکه کلامش :"هر آنچه که میخوانید ( در دست نوشته هایم) و میبینید ( در عکس هایم) برآمده از پیرامونم میباشد."




Sunday, 25 August 2013

رقص کرمانجی- گردآورنده زهره اشکیانی

 
تاریخ هنر گواه است که بشر از ابتدای خلقت به کمک رقص و ریتم موفق گردید به کارهای خود نظم بخشد . رقص و موسیقی به طبیعت آدمی جلوه انسانی می بخشد . انسانها رقصیده اند و هنوز هم برای جشنها، تداوم زندگی، کارهای اجتماعی، ارتباط معنوی و اظهار وجود و هویت اجتماعی میرقصند. واژه "رقص فولکلوریک" معمولاً به "رقص عامهٔ مردم" گفته می‌شود قدیمی‌ترین فرم رقص است که نشان‌گر حالات، عادات و فرهنگ یک قوم و یا ساکنان یک منطقه جغرافیائی خاص بوده و در قالب مجموعه‌ای از حرکات موزون اجرا می‌شود.
 کردهای کُرمانج خراسان به شیوه ی خراسانیان قدیم به رقص «بازی» می گویند که اطلاقی باستانی و از ریشه واچیک پهلوی است. هیچ مراسم شادی نیست که کرمانج ها، پیر و جوان، زن و مرد، فقیر و غنی در آن شرکت نکنند. این رقص ها روایت کوچندگی، تلاش، همیاری، یگانگی، کار و کوشش و تصویریست از مردمانی که مرگ را نیز به بازی می گیرند و نیاکان ما را به یاد می آورند که آدمی را در خور مهرورزی و شادی می پنداشتند. بازی های کرمانجی چون بازی های شرق و مرکز خراسان در دایره و دور انجام می گیرد و جزو رقص های زنجیره ای و سلسله ای اند. رقص ها نخست با ریتمی آرام و سنگین آغاز و به مرور تند و تندتر می شوند. ادوار رقصی بعد از آرام و تند شدن دوباره از سر گرفته می شود و همواره پس از همهمه و حرکت های تند، ریتم آهسته می شود تا بازیگران نفسی و دمی بگیرند. این ادوار شامل رقص "یک قرسه" یعنی یک بار انگشتان دست را به هم نزدیک کردن است.
زنان آن را آهسته و مردان تند می رقصند. این رقص همه را برای اجرای حرکات بعدی و تندتر آماده میکند، "دو قرسه" دو بار دست زدن است و حنا کردن دست را به نمایش می گذارد. بعد مقام رقصی "هله هله" است که تنوعی در حرکات دستی رقص های قرسه ای ایجاد می کند. در این رقص دست ها باز می مانند و از ساعد و مچ پیچ می خورند و به یکدیگر نزدیک نمی شوند. بعد"انارکی" ، "سه قرسه"یا بشکن بشکن و "شلنگی"که در آن رقصندگان با چند قدم به یک سو می روند و سپس برمی گردند و با یک پا به درون دایره ی رقصی ضربه می زنند و با بشکن های متوالی بر شکوه رقص می افزایند."چپ و راسته"رقصندگان با یک پای چرخشی و پایی که محور شده به داخل دایره و خارج آن در جا گردش می کنند و غنچه ی گلی را که باز می شود به نمایش می گذارند. بعد "شش قرسه" و" دوازده قرسه ".


Friday, 9 August 2013

رویای آبی فراموشی

 
 


درپی لشکر کشی طولانی مدت مسیحیان اسپانیا و پرتقال در قرون وسطی، به منظور باز پس گیری سر زمین های آزاد شده در شمال غرب آفریقا، بسیاری از یهودیان از مناطق دوباره به اشغال در آمده، به شهر " شفشفان" مراکش پناه آوردند.
یهودیان مهاجر در این منطقه ساکن شدند و با خود سنت های دیرینۀ قوم یهود را به ارمغان آورده، با تقدس رنگ آسمان، تداعی گر شال نماز یهود، شهر را به آبی آرایش کردند. " شفشفان" شناور در رویای فراموشی ظلم وغبارنسیان استعمار سالها با محصولات دامداری و صنایع سادۀ دستی به حیات خود ادامه داد، اما هرگز در دوره های مختلف  تاریخ، در برابر اشغالگران اسپانیایی و پرتقالی تسلیم نشد تا سر انجام در سال 1956 میلادی استقلال خود را از اروپاییان باز یافت.
نام این شهر اشاره به قلۀ بالای آن دارد که به شکل دو شاخ حیوان چهارپاست. با اینکه از جمعیت ساکنین یهودی در " شفشفان" کاسته شده همۀ اهالی از هر مذهب، آیین و اندیشه ای، آرایش آبی شهر را که از سنت های موروثی و تاریخی آن محسوب می شود، حفظ نموده اند. دیواره ها، در ها، پنجره ها، پیاده رو ها و جاده ها به مانند آسمان آبی اند. تبعیض نژادی تلخ تاریخ در مقابل درخشش معماری شهر ناچیز وبی اعتبار می نماید و رویای آرام و شناور شهر " شفشفان" همچنان جاری است.